گانِش یا گانشا، یکی از شناختهشدهترین و مورد احترامترین خدایان در تمام فرقه های آیین هندو است.
پیروان گانش او را خداي سعادت، خرد، يادگيری، دورانديشی، موفقيت، قدرت، پشتيبان مسافران، و «ويگنشا» يا برطرفکننده مشکلات و موانع و نابودکننده تمامی بدیها ميدانند و در ابتدای هر فعاليتی مانند مسافرت، ازدواج، آغاز کار، ساختن منزل، نوشتن کتاب يا حتی يک نامه از اين خدا طلب خشنودی میکنند. بسیاری از دانشآموزان در طول امتحانات به درگاه این ایزد (که ترکیبی از زداینده مشکل و خدای هوش و عقل است) نیایش میکنند.
گانش گیاهخوار است و برای تهیه خوراک خویش کسی را نمی کشد و با آنکه خدای بسیار قدرتمندی است ، بسیار بخشاینده و دوست داشتنی است ، و از عشق و علاقه سرسپردگان و دوست داران خود، به وجد می آید و آنان را مورد لطف خویش قرار می دهد.
او اولین فرزند شیوا و پارواتی است. پارواتی گانشا را تنها با عشق خود خلق کردهاست تا تنها به مادرش سرسپرده باشد و فرامین مادرش را اجرا کند. نام او را میتوان ترکیبی از دو کلمه گا (به معنی هوش) و نه (به مفهوم عقل) دانست.
گانش در سرسپردگی مطلق به مادرش یک اسطوره است و بجز فرمان مادرش به فرمان کسی گوش نمیکند. در نوشتههای کهن هندی آمدهاست که مادر گانش به او دستور میدهد تا زمانی که در حال حمام کردن است هیچ کس را به درون خانه راه ندهد. گانش نیز حتی از ورود شیوا که شوهر پارواتی است جلوگیری کرده و به او که پدرخودش نیز هست اجازه ورود نمیدهد که این کارش باعث خشم شیوا شده و شیوا سر او را قطع میکند. و مجبور میشوند با چسباندن سر فیل به او زنده اش کنند.
گانش یکبار دندان خویش را میشکند تا با آن اهریمنی سترگ را که کمر به نابودی انسان بسته بود را از پای در آورد ، و دیگر بار با شکستن عاج خود قلمی درست می کند تا «مهابهاراتها» یکی از بزرگترین حماسه ها و حکایات تاریخ بشر را به نگارش در آورد.
او خدایی است که شکمی بزرگ با سری فیلگونه دارد که نماد خرد و هوشمندی بسیار است. او را گاهی سوار بر موش و گاهی نشسته بر گل نیلوفر تصویر میکنند در حالیکه پاهایش را زیر خود جمع کرده و تعداد زیادی دست دارد. گانش در هر دستش چیزی دارد (مانند تبر، طناب، خوراکی و …) که هر کدام معنای خاصی را دارند. یک دستش را هم به صورت صاف نگه داشته که به معنی بخشندگی این خداست.
جشن گانش یا «گانش چاتورتی» هرساله در اواخر تابستان (شهریورماه) از روز تولد گانش شروع میشود و پرستندگانش به مدت ۱۰روز تندیس او را در خانه نگه می دارند و با گل و عود می آرایند. غروب روز دهم او را به رودخانه یا دریا می برند و به امواج آب می سپارند تا به جایگاه اصلی خودش که آسمانهاست برگردد.