شَمَش (Shamash)

در اساطیر بخش بزرگی از اقوام بین النهرین مانند «سومر» و «اکد» و «بابل» و «آشور»، «شَمَش» ایزد خورشید و قانون و دادگری است و خدایی است که خاستگاه او از کوهسار شرق است. او صبحگاهان از میان بوته های شرق فرا می آید و شامگاهان در دریای غرب فرو می رود.

Shamash_Hammurabi

هر بامداد مردان کوهستان شرق و پاسدار «شمش» دروازهٔ کاخ خورشید را می‌گشایند و خورشید زرین‌موی بر درگاه می‌ایستد و با ارهٔ درخشان خود، که کلید کوهسار شرق است بر ارابه می‌نشیند و آسمان و زمین را غرق در نور می‌کند و غروب ارابه‌اش در کوهستان غربی ناپدید شده به‌‌ژرفای زمین می‌رود و تمام شب را در زیرزمین در راه است و بامداد از دروازهٔ شرق دیگربار طلوع می‌کند.

در نقوش بین النهرین شمش را در حالی که اشعه هایی از شانه هایش بیرون زده و دوخدا در حال باز کردن درهای آسمان بر روی او هستند ، نشان داده اند و ابزاری برنده در دست دارد که نشانه قضاوت و اجرای عدالت هست. او را «اوتو» هم می‌خوانند که خدای خورشید است و فرزند ماه به حساب میرود و نمادش قرص خورشید است.

پدیدار شدنش درصبح ، به جهان زندگی دوباره میبخشید و به همان صورت که در آسمان اوج میگرفت تمام موجودات زنده را زیر نگر داشت، او از تمامی دریاها و کشورها می‌گذشت و با دانش جهانی خود تمامی زبان‌ها را می‌فهمید و جنگجویی تمام عیار بود. در حماسه گیلگمش شمش نزدیکترین خدا به اوست. گیلگمش در طول سفر افسانه ای خود تماما متکی به خدای خورشید است و در همه مراحل راه از او کمک میخواهد.

با گذشت زمان «شمش» چون خورشید ایرانی در هیأت خدای عدالت و داوری نمایان می‌شود و سایه‌ها را می‌راند و خطاکاران را کیفر می‌دهد و انوار او تور بزرگی است که بدکاران را به‌‌دام می‌اندازد. همانگونه که نور خورشید، سیاهی ها را ناپدید می سازد.

او قاضی آسمان و زمین است و معبدش در بابل خانهٔ قضاوت جهان نام داشت. برای مردم باستان شمش(خدا) حامی منافع طبقه زحمتکش و فقیر بود و به آنان یاری میرساند. «شمش» در اوج اقتدار «دولت‌شهر» های بابلی ویژگی دیگری می‌یابد که همانا آگاه بودن از آینده است و پادشاهان از او اطاعت می کنند و از درگاه او پیشگوئی می‌طلبند برای او قربانی می‌دهند، و یا با ریختن قطرات روغن بر آب و تفسیر نقش‌های روغن بر سطح جام و نیز دیدار اشکال و نقوش جگر حیوان قربانی شده از آینده آگاه می‌شوند.

زن شمش در اساطیر بابل و آشور «ایا» نام دارد و از این دو قاضی و قانون تولد می‌یابند.

شمش نشانهای ویژه قدرت خدایی یعنی چوبدست و حلقه را در دست دارد و قانون را به حمورابی که با حالتی از دقت آمیخته به احترام مجسم شده است بیان می کند . خدای شمش به مرور با خدای سومری یعنی اوتو یکی میشود و در نهایت در دوره نئو آسوری با خدای آشور پیوند و ارتباطی نزدیک می‌یابد.

Tablet_of_Shamash_relief_mesotopia

مولوخ (Moloch)

مولوخ که ملوک نیز نامیده میشود یکی از خدایان بسیار کهن آمونیان است. مولوخ در کنعان، فنیقیه، شمال آفریقا و شام پرستش می‌شد. پرستش مولوخ همراه با مراسم قربانی کردن کودکان توسط والدین آنها بود.

مولوخ به شکل نرینه گاوی با دو شاخ برآمده و گاهی دوبال تصویر شده است که بر تخت زرینی نشسته است و دستانش را رو به جلو دراز کرده تا کودک قربانی را بر روی دستانش قرار دهند. گاهی در کف دست او دو چشم نیز تصویر می کنند.

moloch-bull

مراسم قربانی ملوک با عدد هفت ارتباط دارد. هفت پله در پیش پای تخت او قرار دارد و هفت حفره بر روی سینه او قرار دارد. حفره اول برای آرد، حفره دوم برای قربانی کردن کبوتر، سومی برای قربانی کردن یک میش، چهارمی برای قوچ، پنجمی برای قربانی کردن گوساله، ششمی برای گاومیش و آخرین حفره برای قربانی کردن کودک است.

Moloch_Child Sacrifice_Druming

در وصف آیین قربانی کردن برای ملوک آمده است که: بت مولوخ از فلز برنج ساخته شده بود، و آن را از زیر گرم میکردند، و دستهای او باز شده بود و داغ میشد. و آنان فرزند خود را بین دستهای او میگذاشتند تا بسوزد و در زمان گریه و فریاد کودک، کاهنین طبل میزدند تا پدر آن کودک صدای گریه او را نشنود و دلش به رحم نیاید.

در کتاب عهد عتیق آمده است که: جهنا ( یا گهینا که واژه جهنم نیز از آن گرفته شده است) منطقه ای در خارج اورشلیم بود که کودکان برای مولوخ و بعل توسط آتش قربانی می‌شدند. از این رو در عهد عتیق و در سایر ادیان ابراهیمی این منطقه به عنوان سمبلی از پلیدی و آتش جهنم است.

child-sacrifice-to-canaanite-gods_Moloch

 در قوانین دین یهود، بنی اسرائیل به شدت از انجام مراسم قربانی برای ملوک نهی شدند. برخی پژوهشگران بر این باورند که افسانه قربانی کردن اسماعیل (یا اسحاق) توسط ابراهیم که در همان منطقه کنعان رخ داده است در واقع روایت تغییر یافته مراسم قربانی کردن فرزند ابراهیم برای ملوک بوده است.
همچنین داستان گوساله سامری نیز می تواند روایتی دگرگون شده از مراسم پرستش ملوک توسط یهودیان باشد.
برخی نظریات وجود دارد که آیین ختنه کودکان در ادیان ابراهیمی به نوعی تغییر یافته مراسم قربانی کودکان در آیین های باستانی این منطقه است.

رابطه این مراسم اسرارآمیز با آیین یهودیت و کابالیسم و تاثیرگذاری آنها بر آیین های فراماسونری و همچنین نقش پررنگ اعداد در این اسطوره باعث شده نشانه هایی نمادین از این مراسم در آیین های این فرقه دیده شود.
برخی مولوخ را نه یک گاونرشاخدار بلکه در واقع جغدشاخدار که نمادی مهم در فراماسونری است می دانند.

moloch_Owl_Freemason

در ماه جولای هر سال، در ایالت کالیفرنیا در منطقه گسترده ای به نام «دشت بوهم» که مالک آن باشگاهی خصوصی به نام «باشگاه بوهمین» است، به مدت دوهفته، تعدادی از قدرتمندترین مردان دنیا در زمینه سیاست، اقتصاد و هنر و برخی از قویترین دولتمردان مراسمی اسرارآمیز برگزار می کنند که همراه با آیین هایی شامل پرستش بتی بزرگ به شکل جغد است که نام آن مولوخ است.
بسیاری از باورمندان به «نظریه توطئه» این مراسم را مربوط به سازمان فراماسونری و اتحادیه های مخفی می دانند و در مورد آن داستان هایی از قربانی کردن یا شیطان پرستی روایت می کنند.