خدایان نورس (Norse mythology)

سعید فراهانی

اساطیر نورس (نوردیک) به اسطوره‌های مردم ژرمن در شمال اروپا گفته می‌شود. مردم ژرمن (که توتنی نیز نامیده شده‌اند) گروهی نژادی-زبانی هستند که از اروپای شمالی سرچشمه می‌گیرند و به زبان‌های ژرمنی از شاخه زبان‌های هند و اروپایی سخن می‌گویند. بسیاری از گروهای قومی شمال اروپا مانند اسکاندیناویایی‌ها (سوئدی‌ها، نروژِی‌ها، دانمارکی‌ها، جزایر فارویی‌ها)، آلمانی‌ها (شامل اتریشی‌ها و تمام آلمانی زبانان سوئیس و آلمان) هلندی‌ها و انگلیسی‌ها بخشی از این ژرمن‌ها هستند. این اسطوره‌ها روایت باورهای دینی مردمان نورس در دوره پیشامسیحی‌ بویژه بین مردمان اسکاندیناوی در دوره وایگینگ‌هاست که همچنان در فرهنگ عامیانه و افسانه‌های مردمان باقی مانده است. این روایت‌ها در منابعی مانند ادای منظوم (Poetic Edda) و ادای منثور ( Prose Edda) و سرگذشت‌نامه‌ها (sagas) باقی‌ مانده‌اند. در اساطیر نورس خدایان٬ پهلوانان و موجودات اسطوره‌ای گوناگونی حضور دارند. در این اسطوره‌ها دو دسته اصلی خدایان وجود دارند:
ازیر (Æsir): که آس‌ها (ǫ́ss) نیز گفته می‌شوند و در «آسگارد (Asgard)» زندگی می کردند. آن‌ها به رهبری اودین (Odin) بر زندگی انسان‌های فانی حکمرانی می‌کردند. این خدایان به مفاهیمی چون قدرت‌طلبی و جنگ و قلمروشان وابسته بودند. آن‌ها خدایانی میرا بودند و سیب‌های جوانی جاوید سرچشمه نیروی آن‌ها بود. تعداد خدایان این دسته ۱۲ تن و تعداد خدابانوان ۱۴ تن گفته شده‌است که برخی از آن‌ها عبارتند از:
ثور (Thor)
بالدر (Baldr)
تیر (Tyr)
براگی (Bragi)
هایمدال (Heimdallr)
هودر (Hodur)
ویدار (Vidar)
وَلِی (Váli)
اول (Ullr)
فورستی (Forseti)
نیورد (Njord) و پسرش فریر (Freyr) و دخترش فریا (Freyja) که در واقع از خاندان ونیر بودند.
فریگ (Frigg)
اودین (Odin) و لوکی (Loki) دو خدای متمایز هستند که هم جز خاندان ازیر به شمار می‌آیند و هم نقشی جداگانه از این خدایان دارند.

خدایان ازیر بر سر پیکر بالدر گرد آمده‌اند

خدایان ازیر بر سر پیکر بالدر گرد آمده‌اند

ونیر (Vanir): خدایان و خدابانوان ونیر در «واناهایم (Vanaheimr)» زندگی می‌کردند. نیروی این خاندان خدایان نورس با طبیعت و خرد و باروری و جادو پیوسته بود.
خدایان «ازیر» و «ونیر» دشمنانی دیرینه بودند اما پس از جنگی طولانی، هر دو قبیله راضی به برقراری صلح شدند و برای حفظ صلح، خداها و خدابانوانی به عنوان گروگان‌ بین دو گروه رد و بدل کردند. دو واژه ازیر (Aesir) و ونیر (Vanir) جمع هستند و نباید جمع بسته شوند. دشمن مشترک هردو دسته خدایان٬ غول‌های «یوتون‌ (Jötunn)» بودند.
یوتون (Jotun): که ژیان نیز نامیده می‌شوند غول‌هایی بودند که در «یوتونهایم (Jötunheimr)» زندگی می‌کردند. آن‌ها غول‌هایی یخی و آتشین و سنگی بودند.
و اما در میانه این ها «نورن‌ها (Norns)» که نیمه خدابانوان (فرشتگان) سرنوشت هستند قرار داشتند که هم سرنوشت انسانها و هم سرنوشت خدایان و هم جریانهای طبیعی و دائمی کیهان را کنترل می کنند.
در روز «راگناروک (Ragnarök)» که روز فرجام خدایان و نبرد پایانی و فرجام کار جهان و آخرالزمان است٬ هر چه بند و زنجیر در جهان هست، از هم خواهد پاشید و از گوشه گوشهٔ جهان خدایان، و یوتون‌ها و انسان‌ها همه و همه به سوی میدان نبرد فرجامین می‌آیند و سرنوشت جهان بعد رقم خواهد خورد.

آل

آل موجودی افسانه‌ای است که در باور عامه، اگر زن باردار یا تازه‌زا را تنها بگذارند، سراغش می‌آید و به‌ او آزار یا آسیب می‌رساند.
در دیدگاه اسطوره‌ای٬ نقش آل‌ها در پیش‌گیری از تولید مثل انسان‌هاست و به‌ همین دلیل آنها را اهریمنان زایندگی می‌دانند. آل در باور سنتی مردمان ایران٬ قفقاز، آسیای میانه٬ جنوب روسیه و اروپای شرقی وجود داشته‌است و هنوز نیز برخی به آن باور دارند. در هرکدام از این مناطق و باورها و فرهنگ ها روش آسیب رسانی آل ها متفاوت است:
برخی باور دارند که آل‌ها جگر یا قلب و یا ریه زن آبستن یا زن تازه زایمان کرده (زائو) را می‌دزدند و سپس به نزدیک‌ترین برکه یا چشمه یا جوی آب می روند و آن را می‌شویند و می‌خورند و به محض اینکه آن را خوردند زن قربانی می‌میرد.
برخی نیز معتقدند که آل‌ها با آسیب رساندن به جنین در شکم مادر سبب سقط جنین می‌شوند.
برخی دیگر باور دارند که آل‌ها نوزادان زیر چهل روز را می‌دزدند و گاهی آن‌ها را با بچه‌های خود عوض می‌کنند. (مانند اِلف‌ها در باورهای ژرمنی).
برخی حتی معتقدند کودک پسر تازه ختنه شده هم در خطر تهدید آل قرار دارد. آل‌ها در مناطق گوناگون دارای نامهای مختلفی هستند مثلاً در ارمنستان «آلک»، در میان کردها «اُل»، در افغانستان و تاجیکستان «هال» یا «خال»، در کشورهای ترک‌زبان آسیای میانه «آلباستی» یا «آلماستی» و در میان مردم کشمیر و بدخشان «هالماستی» نام دارند. در فرهنگ بختیاری‌ هم باور به آل‌ با عبارات رایجی مانند «آل برده» و «الهی آل ببردت» به چشم می‌خورد.
آل - AAL
آل‌ها به شکل‌های مختلفی توصیف شده‌اند: زنانی با چشمانی آتشین، موهایی ژولیده و نامرتب، دندان‌هایی آهنین و جلو آمده مانند گراز وحشی و پستان‌هایی آویزان. در ایران آل‌ به شکل پیرزنی لاغر و استخوانی با بینی گِلی وصورتی سرخ به همراه سبدی حصیری برای قلب یا جگر یا کودک دزدیده شده توصیف می‌شد که می‌تواند تغییر چهره بدهد و به شکل نزدیکان زائو در بیاید. در آسیای میانه آن‌ها موجوداتی چاق و زشت و پیرزنانی پرمو با پستان‌های آویزان به همراه سبدی پشمی که اعضای بدن قربانی را درون آن قرار می‌دهند توصیف می‌شوند. در مناطق مرکزی ایران این باور وجود دارد که آل‌ها چاقویی با تیغه آبی‌رنگ دارند که هیچ وقت تیزی خود را از دست نمی دهد و اگر شبی انسان به آل بربخورد و بر سرش فریاد بزند آل چاقویش را می‌اندازد و فرار می‌کند. در برخی باورها٬‌آل‌ها دارای دو جنس زن و مرد هستند.
افسانه آل وارد اساطیر دینی اسلامی و مسیحی و یهودی هم شده است. در این باورها، در ابتدا همسری از جنس آتش برای آدم آفریده شد امّا آدم خاکی با این زن که لیلیث نام داشت و از جنس آتش بود، ناسازگار بود. پس همسری دیگر از جنس خاک برای آدم آفریده شد که حوا نام داشت. و این آغاز و ریشهٔ دشمنی فرزندان لیلیث که آل‌ نام داشتند با فرزندان حوا و بقیه زنان شد.
بسیاری از منابع تاریخی ریشه باور به آل را در شبیخون‌های شبانه و ناگهانی ساکنین وحشی و بدوی منطقه قفقاز و اطراف دریای سیاه به دهکده‌ها و عشایر و کشتار زنان و کودکان می‌دانند. در گذشته برای دفع خطر آل، از طلسم‌های مختلف مانند افسون، دعا، آیه٬ اشیای فلزی، سیر و پیاز و نمک استفاده می‌شد. که متاسفانه هنوز افرادی شیاد و سودجو از این باورهای خرافی و ناآگاهی مردم سواستفاده می‌کنند و به فروش طلسم و دعای ضدآل می‌پردازند.