هل (Hel)

هل ایزدبانوی مرگ و فرمانروای جهان مردگان است.

Hel - Copy

او بی رحمانه پذیرای ارواح مردگان است به ویژه آنان که بر اثر پیری یا در بستر بیماری درگذشته اند و نه در جنگ. زیرا آنان که دلاورانه در میدان جنگ کشته شده اند به تالار «والهالا» نزد اودین (خدای خدایان) می روند.

هل نیمی زنده و نیمی مرده است. ظاهری بسیار شوم و نفرت انگیز دارد، نیمی از صورت او روشن و نیم دیگر آن تاریک است. به روایتی نیمه راست بدن او زنده و جوان و زیبا و نیم دیگر مرده و کبود و سرمازده است.

گاهی نیز به این شکل تصویر می شود که صورت و بالاتنه او مانند پیرزنی زشت اما زنده است، ولی پاها و پایین تنه او مانند اجساد در حال پوسیدن و کپک زدن است.

او کوچکترین فرزند لوکی و غولی به نام انگربودا (Angerboda) است. خدایان دیگر از ترس، او و برادرانش یعنی فنریر (گرگ-دیو) و یورمونگاند (مار-اژدها)، را از مادرشان ربودند و تبعید کردند. آنها هل را به دنیای مردگان انداختند اما او فرمانروای آنجا شد و نام خود را بر آنجا نهاد.

قلمروی او توسط رودخانه گیول (Gjöll) از جهان زندگان جدا می شود و سگی شکاری به نام گارم (Garm) نگاهبان آن است. او در تالار مردگانش که هلهایم نام دارد دو خدمتکار، یکی مرد به نام گانگلاتی و یکی زن به نام گانگلوت دارد که به معنای تبلی و سستی هستند.

"The children of Loki" (1920) by Willy Pogany.

«The children of Loki» (1920) by Willy Pogany.