خرداد (Haurvatat)

در اسطوره‌های اوستایی و باورهای زرتشتی٬ خرداد پنجمین امشاسپند است. این امشاسپندبانو نماینده رسایی و کمال و دانش اهورامزداست و در گیتی به نگهبانی آب‌ها گماشته شده است. او سلامتی و کامیابی و ثروت را برای انسان‌ها به ارمغان می‌آورد و کسان را در چیرگی بر تشنگی یاری می‌کند از این روی زرشتیان، به هنگام نوشیدن آب از او به نیکی یاد می‌کنند. او پاسدار و سَروَر سال‌ها و ماه‌ها و روزها و فصلهاست.
haurvatat-khordad-خرداد
هورمزد او را برای هدیه دادن رستگاری و آسایش و رامش (نشاط) و بهروزی و لذت به پیروانش برگزیده تا انسان‌ها برای راندن نیروهای اهریمن نام او را بر زبان بیاورند و از او یاد کنند. در باور زرتشتیان هر آن‌کس که خرداد را بستاید همانند آن است که همه امشاسپندان را ستایش کرده‌است.


خرداد در اوستا «هـَئوروَتات» و در پهلوی «هُـردات» و در پارسی «خُرداد» به معنی رسایی و کمال است. در واژه «هَئوُروَتات»٬ بخش اول یعنی «هَئوروَ» (Haurva) صفت است به معنی رسا، همه، درست، تمام و کمال و جزء دوم یعنی داد یا دات پسوندی است که به پایان برخی از واژها مانند ارشتات (راستی) و تات (درستی) و اُوپَرَتات (برتری) می‌پیوندد و به معنی قانون و دادگری ارتباطی ندارد.


دشمن امشاسپندخرداد، دیو تشنگی یعنی تَریردیو (تَریز یا تَرَشنا) است که باعث مرگ گیاهان و دام‌ها می‌گردد. تیشتر، فروردین و باد همکاران اویند و امشاسپندبانو امرداد همواره در کنار اوست.
در گاهﺷماری زرتشتی، برج سوم هر سال خورشیدی و روز ششم هر برج به نام این امشاسپند است. روز ششم خردادماه (=خردادروز از خردادماه) جشن خردادگان برگزار می شود.
گل سوسن ویژه این امشاسپند زیباست.

در اسطوره‌های زرتشتی٬ دو امشاسپند هـَئوروَتات و اَمـِر ِتـاتْ (خرداد و مرداد) پیوسته در کنار یکدیگر یاد می‌شوند و در اوستای نو نیز این دو امشاسپند، پاسدارنده آب‌ها و گیاهان اند که به یاری مردمان می‌آیند و تشنگی و گرسنگی را شکست می‌دهند. به سبب ارتباطشان با آنچه که زندگی را حفظ می کند٬ پاسدار خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها برای انسان‌ها و موجودات دیگر هستند. جسم خاکی زرتشت یا «گوهر تن» نیز به آن دو سپرده شده‌است.
بنا بر نوشته‌‌های زرتشتی و پهلوی این دو امشاسپندبانو به همراه سپندارمذ در سمت چپ اهورامزدا می‌ایستند. هورمزد٬ «رسایی خرداد» و «جاودانگی امرداد» را به کسی خواهد بخشید که اندیشه و گفتار و کردارش برابر آیین راستی است.
همان‌طور كه این دو امشاسپند کنارهم و باهم ناميده‌ می‌شوند، دو دیو که هماورد این‌ دو هستند نیز همیشه در کنار هم هستند. زَريزدیو (زَئـيـری) ديو گرسنگی و دشمن امرداد است كه زهر می سازد و تَريزدیو (تــَئـيـری) نیز ديو تشنگی و دشمن امشاسپند خرداد است.
به رغم نقش بارز این دو امشاسپندبانو در اسطوره‌های زرتشتی٬ از آن‌ها كمتر از امشاسپندان دیگر یاد شده‌است. احتمالا نیایش های مربوط به این دو امشاسپند بلندپایه از میان رفته باشند. برخی پژوهشگران معتقدند نام دو فرشته هاروت و ماروت که که در قرآن آمده است احتمالا از نام اوستایی این دو امشاسپند یعنی هـَئوروَتات و اَمـِرتـاتْ برداشت شده‌‌ است.

Haurvatat &  Ameretat-خرداد و مرداد- هاروت و ماروت

مطالب مرتبط

امشاسپندان

بهمن

اردیبهشت

شهریور

خرداد

امرداد

سپندارمذ

امشاسپندان (amesha spenta)

امشاسپندان بزرگترین ایزدان زردشتی یا به تعبیری جلوه و فروزه‌های اصلی اهوره مزدا هستند. نقش و کارکرد آن‌ها فروزه یا جلوه داری از اورمزد٬ پریستاری جلوه های نیکی و پاسداری از آن ها و برقراری اراده اورمزد بر هر دو جهان مینوی و گیتیک است.
امشاسپندان شش عدد هستند٬ اما در برخی متون گاه سپنته مینو و گاه سروش به عنوان هفتمین امشاسپند در نظر گرفته می‌شود:
۱- وهومنه (Vohu Manah) یا بهمن
۲- اشه وهیشته (Asha Vahishta) یا اردیبهشت
۳- خشَثَره وَییریه (Khshathra Vairya) یا شهریور
۴- سپنته آرمیتی (Spenta Armaiti) یا اسپند
۵- هـَئوروَتات (Haurvatat) یا خرداد
۶- امرتات (Ameretat) یا امرداد

amesha Sepanta - Spenta Armaiti - Asha Vahishta - Khshathra Vairya

واژه‌شناسی

امشاسپندان صورتِ جمعِ فارسیِ نو از -Av. amәša-spәnta است. این واژه از ( –amǝša صفت، به معنی «بیمرگ») و ( -spәnta صفت به معنای مقدس) تشکیل شده است. -amǝša نیز از -a پیشوند نفی و -mǝša به معنی «مرگ» تشکیل شده. در نهایت کل واژه را می‌توان «بی مرگِ مقدس» ترجمه کرد.

جایگاه دینی

ایزد در اوستا یعنی قابل ستایش و آنچه قابل نیایش است. امشاسپندان نیز ایزد هستند اما هر ایزدی امشاسپند نیست. به این ترتیب امشاسپندان هفت ایزد والای باورهای زرتشتی هستند. و می توان گفت اهورامزدا برترین ایزد و برترین امشاسپند است. در فروردین یشت اهورامزدا در ترکیب همه امشاسپندان جلوه می‌یابد. در دینکرت٬ زردشت نیز از امشاسپندان دانسته شده و در روایتی امشاسپندان سی و سه و در روایتی دیگر سی دانسته شده‌اند.

amesha Sepanta - Vohu Manah - Haurvatat - Ameretat

مفهوم آیینی و اسطوره‌ای

مفهوم «امشاسپند» ویژه نظام اسطوره‌ای و دینی مزدیسنی و احتمالا از ابداعات خود زرتشت است و پیش از ان چنین مفهومی وجود نداشته است. در گاهان، واژۀ امشاسپندان وجود ندارد. اما مساله‌ای که در سروده‌های گاهان، کاملا واضح است، اینست که، تک‌تک امشاسپندان، به صورت مجرد و در قالب ویژگی‌هایی، در گاهان تکرار شده‌اند.
در سروده‌های گاهان، همواره، از این ویژگی‌ها، به صورت‌های گوناگون یاد می‌گردد، گاهی به عنوان یک شخصیت، گاهی به عنوان یک هدف، و گاهی به عنوان ابزار و راهی، برای رسیدن به مقصدی مشخص. در تمامی مواردی که از این فروزه‌ها یاد گردیده شده، بر پرورش این ویژگی‌ها در درون انسان و تلاش در جهت خشنودی و پرورش آنها، تاکید شده است. به عبارت دیگر امشاسپندان، در واقع ویژگی‌ها وآرمان‌های کلیدی در گاهان هستند که می‌بایست توسط افراد باورمند به دین مزدیسنا، رعایت شوند، تا به رستگاری برسند.
در بند زیر کاملا این موضوع مشهود است:
«مزدا اهوره با شهریاری مینوی (=شهریور) و آرمیتی (=سپندارمذ) خویش، کسی را که با بهترین منش (=بهمن) و گفتار و کردار به سپند‌مینو و اشه (=اردیبهشت) بپیوندد، رسایی (=خرداد) و جاودانگی (=امرداد) خواهد بخشید.» [۱]
در فروردین‌یشت آمده‌است:
که هر هفت (امشاسپند) یکسان اندیشند؛ که هر هفت یکسان سخن گویند؛ که هر هفت، کرداری یکسان دارند؛ که در اندیشه و گفتار و کردار یکسانند و همه را یک پدر و یک سرور است : اَهوره مَزدا.
اما در دوران متاخرتر این ویژگی‌ها در روایات اسطوره‌ای تبدیل به سرخدایان ایزدستان ایرانی/زرتشتی می‌شوند و نقش اصلی را در نبرد با اهریمن برعهده می‌گیرند. در بندهش آمده است:
«u-š harwisp Amahraspandān pad ham-kārīh ī ardīkkarīh ī dām ēdōn gumārd ud ěstēnīd kū ka ēbgad mad har(w) kas ān ī xwēš hamēmāl pad kō(x)šišn frāz gīrēd »
او همه امشاسپندان را به همکاری (در) نبرد آفریدگان چنان گمارد و ایستاند که چون اهریمن آمد، هر کس آن دشمن خویش را به نبرد فراز گیرد.» [۲]
همچنین در متن «شماره امشاسپندان در دین» نیز اورمزد، به صراحت خویشکاری اصلی امشاسپندان را مبارزه با گنّاک مینو بیان می‌کند و می‌گوید که شما امشاسپندان را از دیگر ایزدان بزرگتر و مهتر آفریده‌ام تا در گیتی به مبارزه با اهریمن بپردازید و او را ناتوان سازید:
«kū pas az ān, dādār ohrmazd abar, pad šaš amahraspandān framūd ka nāčištīg rā guft ēstēd ka ašmā amahraspand hēd u anē yazadān ī mēnōgān, wuzurgtar u mahist be abar brēhēnīd ēstēm; kū az ēn rāy kē andar gētīg u mēnōg, pāsbānī(y) ī az ēbgad be kunēd. kū kē andar gētīg be šawēd u abar, gan[n]āg mēnōg pad band kard, be āwarēd. »
«که پس از آن، دادار اورمزد به شش امشاسپند فرمود که بنامبردگی گفته شده است که شما امشاسپندانید، و {شما را از} دیگر ایزدان مینویی، بزرگتر و مهترین {ساخته ام و} آفریده‌ام، که ازیرا که اندر گیتی و مینو، پاسبانی {جهان} از اهریمن بکنید. چونان که در گیتی بشوید و گنامینو را به بند کرده و بیاورید. » [۳]
در این دوره گاهی اهمیت آئینی ایزدان غیرامشاسپند مانند آناهیتا و مهر و تیشتر بر بسیاری از امشاسپندان فزونی پیدا می کند.
برخی مفهوم و بار دینی و اسطوره‌ای امشاسپندان را همسنگ یا نزدیک به مفهوم فرشتگان (مَلائک) مقرب در دین‌ها و اساطیر سامی مانند یهود دانسته‌اند و این دو را برداشتی از یکدیگر می‌دانند. تاکید این نظریه بر نقش «پیام رسانی و واسطه بودن فرشتگان» است و این نقش و کارکرد را برای امشاسپندان زرتشتی نیز در نظر می گیرند. به عنوان نمونه در دینکرد صفت پیغام آوری برای «وهومنه» و از انتقال فروهر بوسیله امشاسپندان بیان شده‌است. در این دیدگاه ساخت دینی در همجواری یکدیگر بریکدیگر نیز تاثیر گذار بوده و حتی اگر مشترک نباشند اما مفهوم فرشتگی امشاسپند از دین زرتشتی بر مفهوم فرشتگی ملائک دین ابراهیمی تاثیر گذار بوده است. [۴]
اما مخالفان این نظریه به نقش و کارکرد متفاوت امشاسپند و مَلِک در متون و باورها اشاره می‌کنند و این همسان‌پنداری را زاده دوران متاخر و نزدیکی و همزیستی باورمندان این نظام‌های گوناگون و همچنین اشتباه در انتقال‌های زبانی می‌دانند. دیگر این که ارتباط امشاسپندان و ملائک مقرب تنها در تعداد و بسیاری از خویشکاری ها متفاوت است.
لحنی که در اوستا برای ایشان به کار می رود، اهمیتِ ایزدیِ ایشان را به جلوه می کشد. ایزدانی که نه فرستاده (فرشته) صرفِ اهورامزدا، بلکه یاورانِ عمده او در نبردِ بزرگِ میانِ نیک و بد هستند: «آماده ام، ای امشاسپندان که شما را، ستاینده، زوت، خواننده، پرستنده، گوینده، درود گوی [باشم]. اینک به شما امشاسپندان، ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین. اینک به سوشیانت های ما، زیست خوش و خشنودی و رد پاکی و پیروزی و خوشی روان. به شما پیشکش کنیم، ای امشاسپندان، ای شهریارانِ نیکِ خوب کنش جانِ تنِ خود را، پیشکش کنیم، همه ی خوشی زندگیِ [خود] را»

منابع:

(۱) دوستخواه، جلیل، اوستا، بند اول یسنای 47

(۲) بهار، مهرداد، بندهش، بخش چهارم صفحه 48

(۳) مزداپور، کتایون، بررسی دستنویس م.او29، شماره امشاسپندان در دین، صفحه 204

(۴)henry corben ,spirtual body and celetial earth from mazdean iran