شهریور (khshathra Vairya)

در اسطوره‌های اوستایی و باورهای زرتشتی٬ خشتره ویریه (شهریور) سومین امشاسپند است. او یکی از انتزاعی‌ترین امشاسپندان و جلوه‌های اهوراییست. او نماد نیرو٬ توانایی، شکوه و سیطره اهورامزداست. او پاسدار فَرّ و پیروزی شهریاران دادگر و یاور بینوایان و دستگیر مستمندان و نگاهبان فلزهاست. او را مینَوی جوانمردی خوانده‌اند.
Shahrivar-khshathra Vairya-شهریور
در جهانِ مینوی او فرمانروای بهشت و پاسدار گنبد آسمان است و در جهان خاکی نماینده پادشاهی و شهریاری آرمانی و دلخواه انسان و اهورامزدا و  آرمان‌شهر یا «سرزمین آرزوها» می‌باشد. او پاسدار قلمرو جاودانهٔ اهورایی و نگاهبان پردیس است و نگاهدار دیاران از تباهی است. او توانایی شهریاری بر نفس خویش را نیز به آفریده‌ها می­‌دهد.

در حماسه‌های ایرانی، شهریور نگهبان و پاسدار تاج و تخت پادشاهی است و برای پاسداری از صلح و مذهب از نیروی اسلحه کمک می‌گیرد. در اوستای نو، امشاسپندشهریور نیروی آفرینش فلزات و جنگ‌افزارها شناخته می‌شود.

در آیین‌های زرتشتی چاقو یا تیغی که موبدان با آن به‌زعم خود دیو و جن و پری را از تن دیوزدگان و جن‌زدگان خارج می‌کرده‌اند٬ از او نیرو می‌گیرد و «خشتره ویریه» نام دارد.

شهریور در اوستایی خْشَتْرَ-وَئیریه (khshathra Vairya) و در پهلوی شَتْریوَر نام دارد. بخش اول این واژه به معنای شهریاری و شهر است (مراد از شهر، همانا کشور است، چنان که سرزمین ایران را، ایران‌شهر می‌نامیدند.) بخش دوم این واژه، یعنی «ویریه»، صفت و به معنای مطلوب است. بر این اساس، خشتره ویریه، به معنای «کشور آرمانی» یا «شهریاری آرمانی» می‌باشد.

دشمن امشاسپندشهریور و دیو هماورد او، ساوول است که سردار ديوان است. او وظیفه دارد که پادشاهى بد و ستم و خشونت و بیداد و آشوب اهریمنی را در زمین گسترش دهد. همکاران شهریور ایزدهوم، بُرزایزد و ایزدبانوآناهیتا هستند. اوست که در پایان کار جهان همه مردمان را با جاری کردن فلزگداخته‌ای خواهد آزمود.
در گاهﺷماری زرتشتی، برج ششم هر سال خورشیدی و روز چهارم هر برج به نام این امشاسپند است. روز چهارم شهریورماه (=شهریورروز از شهریورماه) جشن شهریورگان برگزار می شود.
گیاه خوشبوی نعنا (ریحان) ویژه این امشاسپند است.

مطالب مرتبط

امشاسپندان

بهمن

اردیبهشت

شهریور

خرداد

امرداد

سپندارمذ

چمروش (Chamrosh)

 پرنده ایست در اساطیر ایران، که در قله البرز زندگی می‌کند. او یاری رسان یکی از ایزدهای باستانی به نام «بُرزایزد» است و به دستور او انیرانی (بیگانگانی) را که سودای گزند به ایران را دارند، نابود می‌کند.

Chamrosh_BW

چمروش پرنده ای است غول آسا که بدن او، همچون سگ است و دارای سر و بالهایی همانند یک پرنده می‌باشد. این پرنده اسطوره ای بر روی زمین، زیر درخت سوما (همان هوم) سکونت دارد، جایی که «سیمرغ» نیز شب‌ها را در آن به سر می‌برد.

بنا بر روایت های افسانه ای هنگامی که ایران زمین توسط بیگانگان (انیران)، مورد هجوم و غارت واقع می‌شود: » بُرزایزد از دریای «ارنگ» برآید و چمروش مرغ را بر فراز البرزکوه برایستاند و چمروش مرغ، همهٔ دشمنان سرزمین ایران را، به سان پرنده‌ای که به دانه‌های ذرت نوک می‌زند، برمی چیند. «

چمروش نماد پرنده ها و نقش آن ها در باروری و کشاورزی نیز هست. جای او در کنار سیمرغ است و در اسطوره ها گفته می شود که:

در ابتدای شب، وقتی که سیمرغ فرود می‌آید و در کنار چمروش زیر درخت به زمین می نشیند، تمامی دانه‌های رسیده بر زمین سقوط می‌کنند و این دانه‌ها توسط چمروش جمع آوری می‌شوند، و او سپس آنها را در بخش‌های دیگر زمین نیز، می‌پراکند.

نام چمروش در کتاب آفرینش (بُنْدَهِشْ) که بر مبنای آموزه های اوستایی است آورده شده است.

یک افسانه معروف از چمروش و آمروش (سیمرغ) که در متون کهن فارسی آمده است، بصورت زیر است:

«اهورامزدا، خالق و آفرینشگر بزرگ، در سواحل دریای وروکاشا یک درخت و دو پرنده می‌آفریند که جاویدان و بدون مرگ هستند. هر سال هزار شاخهٔ جدید بهاری، از آن درخت می‌رویند و همه انواع دانه‌ها بر آن شاخه‌ها پدید می‌آیند و تمامی آنها به زودی تبدیل به دانه‌های رسیده می‌شوند. سپس پرنده‌ای به نام آمروش می‌آید و بر یکی از شاخه‌های درخت می‌نشیند و باعث لرزیدن شاخه و پراکنده شدن و بر زمین ریختن تمامی دانه‌های آن می‌شود. پرنده‌ای دیگر به نام چمروش می‌آید و تمامی دانه‌ها را با بال‌های خود از همه طرف جمع آوری می‌کند و همهٔ آنها را به دریا می‌ریزد. سپس تمامی دانه‌ها، به ابری پر از باران داخل می‌شوند و هنگامیکه آن ابر، می‌بارد دانه‌ها به زمین وارد می‌شوند و سرانجام تمامی دانه‌ها از زمین می‌رویند و ظاهر می‌شوند.»

chamrosh_Color