امشاسپندان (amesha spenta)

امشاسپندان بزرگترین ایزدان زردشتی یا به تعبیری جلوه و فروزه‌های اصلی اهوره مزدا هستند. نقش و کارکرد آن‌ها فروزه یا جلوه داری از اورمزد٬ پریستاری جلوه های نیکی و پاسداری از آن ها و برقراری اراده اورمزد بر هر دو جهان مینوی و گیتیک است.
امشاسپندان شش عدد هستند٬ اما در برخی متون گاه سپنته مینو و گاه سروش به عنوان هفتمین امشاسپند در نظر گرفته می‌شود:
۱- وهومنه (Vohu Manah) یا بهمن
۲- اشه وهیشته (Asha Vahishta) یا اردیبهشت
۳- خشَثَره وَییریه (Khshathra Vairya) یا شهریور
۴- سپنته آرمیتی (Spenta Armaiti) یا اسپند
۵- هـَئوروَتات (Haurvatat) یا خرداد
۶- امرتات (Ameretat) یا امرداد

amesha Sepanta - Spenta Armaiti - Asha Vahishta - Khshathra Vairya

واژه‌شناسی

امشاسپندان صورتِ جمعِ فارسیِ نو از -Av. amәša-spәnta است. این واژه از ( –amǝša صفت، به معنی «بیمرگ») و ( -spәnta صفت به معنای مقدس) تشکیل شده است. -amǝša نیز از -a پیشوند نفی و -mǝša به معنی «مرگ» تشکیل شده. در نهایت کل واژه را می‌توان «بی مرگِ مقدس» ترجمه کرد.

جایگاه دینی

ایزد در اوستا یعنی قابل ستایش و آنچه قابل نیایش است. امشاسپندان نیز ایزد هستند اما هر ایزدی امشاسپند نیست. به این ترتیب امشاسپندان هفت ایزد والای باورهای زرتشتی هستند. و می توان گفت اهورامزدا برترین ایزد و برترین امشاسپند است. در فروردین یشت اهورامزدا در ترکیب همه امشاسپندان جلوه می‌یابد. در دینکرت٬ زردشت نیز از امشاسپندان دانسته شده و در روایتی امشاسپندان سی و سه و در روایتی دیگر سی دانسته شده‌اند.

amesha Sepanta - Vohu Manah - Haurvatat - Ameretat

مفهوم آیینی و اسطوره‌ای

مفهوم «امشاسپند» ویژه نظام اسطوره‌ای و دینی مزدیسنی و احتمالا از ابداعات خود زرتشت است و پیش از ان چنین مفهومی وجود نداشته است. در گاهان، واژۀ امشاسپندان وجود ندارد. اما مساله‌ای که در سروده‌های گاهان، کاملا واضح است، اینست که، تک‌تک امشاسپندان، به صورت مجرد و در قالب ویژگی‌هایی، در گاهان تکرار شده‌اند.
در سروده‌های گاهان، همواره، از این ویژگی‌ها، به صورت‌های گوناگون یاد می‌گردد، گاهی به عنوان یک شخصیت، گاهی به عنوان یک هدف، و گاهی به عنوان ابزار و راهی، برای رسیدن به مقصدی مشخص. در تمامی مواردی که از این فروزه‌ها یاد گردیده شده، بر پرورش این ویژگی‌ها در درون انسان و تلاش در جهت خشنودی و پرورش آنها، تاکید شده است. به عبارت دیگر امشاسپندان، در واقع ویژگی‌ها وآرمان‌های کلیدی در گاهان هستند که می‌بایست توسط افراد باورمند به دین مزدیسنا، رعایت شوند، تا به رستگاری برسند.
در بند زیر کاملا این موضوع مشهود است:
«مزدا اهوره با شهریاری مینوی (=شهریور) و آرمیتی (=سپندارمذ) خویش، کسی را که با بهترین منش (=بهمن) و گفتار و کردار به سپند‌مینو و اشه (=اردیبهشت) بپیوندد، رسایی (=خرداد) و جاودانگی (=امرداد) خواهد بخشید.» [۱]
در فروردین‌یشت آمده‌است:
که هر هفت (امشاسپند) یکسان اندیشند؛ که هر هفت یکسان سخن گویند؛ که هر هفت، کرداری یکسان دارند؛ که در اندیشه و گفتار و کردار یکسانند و همه را یک پدر و یک سرور است : اَهوره مَزدا.
اما در دوران متاخرتر این ویژگی‌ها در روایات اسطوره‌ای تبدیل به سرخدایان ایزدستان ایرانی/زرتشتی می‌شوند و نقش اصلی را در نبرد با اهریمن برعهده می‌گیرند. در بندهش آمده است:
«u-š harwisp Amahraspandān pad ham-kārīh ī ardīkkarīh ī dām ēdōn gumārd ud ěstēnīd kū ka ēbgad mad har(w) kas ān ī xwēš hamēmāl pad kō(x)šišn frāz gīrēd »
او همه امشاسپندان را به همکاری (در) نبرد آفریدگان چنان گمارد و ایستاند که چون اهریمن آمد، هر کس آن دشمن خویش را به نبرد فراز گیرد.» [۲]
همچنین در متن «شماره امشاسپندان در دین» نیز اورمزد، به صراحت خویشکاری اصلی امشاسپندان را مبارزه با گنّاک مینو بیان می‌کند و می‌گوید که شما امشاسپندان را از دیگر ایزدان بزرگتر و مهتر آفریده‌ام تا در گیتی به مبارزه با اهریمن بپردازید و او را ناتوان سازید:
«kū pas az ān, dādār ohrmazd abar, pad šaš amahraspandān framūd ka nāčištīg rā guft ēstēd ka ašmā amahraspand hēd u anē yazadān ī mēnōgān, wuzurgtar u mahist be abar brēhēnīd ēstēm; kū az ēn rāy kē andar gētīg u mēnōg, pāsbānī(y) ī az ēbgad be kunēd. kū kē andar gētīg be šawēd u abar, gan[n]āg mēnōg pad band kard, be āwarēd. »
«که پس از آن، دادار اورمزد به شش امشاسپند فرمود که بنامبردگی گفته شده است که شما امشاسپندانید، و {شما را از} دیگر ایزدان مینویی، بزرگتر و مهترین {ساخته ام و} آفریده‌ام، که ازیرا که اندر گیتی و مینو، پاسبانی {جهان} از اهریمن بکنید. چونان که در گیتی بشوید و گنامینو را به بند کرده و بیاورید. » [۳]
در این دوره گاهی اهمیت آئینی ایزدان غیرامشاسپند مانند آناهیتا و مهر و تیشتر بر بسیاری از امشاسپندان فزونی پیدا می کند.
برخی مفهوم و بار دینی و اسطوره‌ای امشاسپندان را همسنگ یا نزدیک به مفهوم فرشتگان (مَلائک) مقرب در دین‌ها و اساطیر سامی مانند یهود دانسته‌اند و این دو را برداشتی از یکدیگر می‌دانند. تاکید این نظریه بر نقش «پیام رسانی و واسطه بودن فرشتگان» است و این نقش و کارکرد را برای امشاسپندان زرتشتی نیز در نظر می گیرند. به عنوان نمونه در دینکرد صفت پیغام آوری برای «وهومنه» و از انتقال فروهر بوسیله امشاسپندان بیان شده‌است. در این دیدگاه ساخت دینی در همجواری یکدیگر بریکدیگر نیز تاثیر گذار بوده و حتی اگر مشترک نباشند اما مفهوم فرشتگی امشاسپند از دین زرتشتی بر مفهوم فرشتگی ملائک دین ابراهیمی تاثیر گذار بوده است. [۴]
اما مخالفان این نظریه به نقش و کارکرد متفاوت امشاسپند و مَلِک در متون و باورها اشاره می‌کنند و این همسان‌پنداری را زاده دوران متاخر و نزدیکی و همزیستی باورمندان این نظام‌های گوناگون و همچنین اشتباه در انتقال‌های زبانی می‌دانند. دیگر این که ارتباط امشاسپندان و ملائک مقرب تنها در تعداد و بسیاری از خویشکاری ها متفاوت است.
لحنی که در اوستا برای ایشان به کار می رود، اهمیتِ ایزدیِ ایشان را به جلوه می کشد. ایزدانی که نه فرستاده (فرشته) صرفِ اهورامزدا، بلکه یاورانِ عمده او در نبردِ بزرگِ میانِ نیک و بد هستند: «آماده ام، ای امشاسپندان که شما را، ستاینده، زوت، خواننده، پرستنده، گوینده، درود گوی [باشم]. اینک به شما امشاسپندان، ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین. اینک به سوشیانت های ما، زیست خوش و خشنودی و رد پاکی و پیروزی و خوشی روان. به شما پیشکش کنیم، ای امشاسپندان، ای شهریارانِ نیکِ خوب کنش جانِ تنِ خود را، پیشکش کنیم، همه ی خوشی زندگیِ [خود] را»

منابع:

(۱) دوستخواه، جلیل، اوستا، بند اول یسنای 47

(۲) بهار، مهرداد، بندهش، بخش چهارم صفحه 48

(۳) مزداپور، کتایون، بررسی دستنویس م.او29، شماره امشاسپندان در دین، صفحه 204

(۴)henry corben ,spirtual body and celetial earth from mazdean iran

بهرام (Bahram)

بَهرام در اساطیر کهن هندوآریایی و همچنین در اساطیر زرتشتی ایزد نبرد٬ پیروزی، مردانگی و محافظت کننده آریایی ها در نبردهاست. او درفش دار ایزدان  و كشنده ى اژدهاست.

Bahram

او نیرومندترین، پیروزمندترین و فرهمندترین ایزد است. بر شرارت دیوان و آدمیان غالب می آید. دشمن عهدشکنان است و آنها را مجازات می کند. اگر به شیوه ای درست او را نیایش کنند، پیروزی می بخشد و نمی گذارد سپاه دشمن وارد سرزمین های آریایی گردد.
بنا به روایتى بهرام هفتمین امشاسپند است زیرا پس از حمله ى اهریمن به  گیتى، امشاسپندان نتوانستند اهریمن را در بند كنند اما بهرام او را گرفت و به نزد اورمزد آورد سپس به دستور او اهریمن را معلق در دوزخ آویخت.
قدرت بهرام به جنگ و خونریزی و پیروزی نظامی محدود نیست بلکه صفات و ویژگی هایی چون مردانگی ، توانایی جنسی و سلامت و تمامیت جسمی نیز دارد که سیمای وی را پیچیده تر می کند. او  توانایی فرزند‌آوری و بازوان نیرومند و تندرستی و دلیری می‌بخشد.
او همچنین یاور سروش است و هنگامی که سروش روح درگذشتگان را از کالبدشان برمی انگیزد وی را یاری می کند. بهرام در سه روز نخست پس از مرگ تا چهارمین سپیده دم، روح را در سفر به جهان مینوی همراهی و راهنمایی می کند.
واژه بهرام در متون پارسی میانه به گونه وَرَهْران (Warahran) یا وَرَهْرام  و در اوستا به صورت وِرِثْـرَغْـنَـه (Verethragna) آمده‌است. که نام او به معنای سدشکن (درهم شکننده مقاومت) است که در پهلوی به مفهوم پیشتاز و پیروزگر در آمده است.
در اوستا آمده است که بهرام آفریده اهورا نیرومند و فرهمند است و نیروی بینایی فوق‌العاده‌ای دارد. او یورش همه دشمنان را، چه جادوان و پریان، و چه کَوی‌ها و کَرَپان‌های ستمگر را در هم می‌شکند، جهان را تازگی و آشتی می‌بخشد و به خوبی آرمان‌ها را بر آورده می‌کند.
بهرام ایزد جنگ است و تعبیری از نیروی پیشتاز مقاومت ناپذیر پیروزی که به پیکرهای گوناگون زیر تجسم می یابد و هر کدام از این پیکرها نماینده یکی از توانایی ها و نیروهای اوست:

  • تندباد
  • نر گاوی زرین گوش و زرین شاخ
  • اسـب سپیـد زیبـایی با گـوش‌های زرد و ساز و برگ زرین
  • شتر تیز دندانی که که بر زمین پای میکوبد و به پیش میتازد
  • گراز نری خشمگین که با دندان‌های تیز به پیش می‌تازد،
  • مردی پانزده ساله و فروغمند، با چشمانی درخشان و زیبا
  • پرنده «وارَغْـن» که از پایین می‌گیرد و از بالا می‌دَرد و در میان مرغان، تندترین است
  • قوچ دشتی زیبایی با شاخ‌های پیچدار
  • نَر بُـزی جنگی با شاخ‌های سرتیز
  • مردِ شکوهمندی که شمشیری زرکوب و نگارین و زیورآذین در بر داشت

 بهرام به عنوان ایزدی پیروزی‌بخش در ایران باستان بسیار محبوب بود. پس از زرتشت  و بویژه از دوره ساسانی به بعد نیز نقش خود را به عنوان حامی مسافران و در راه ماندگان حفظ کرده است. نقش برجسته او در اساطیر زرتشتی مرهون پیوند با «آدور ورهران» یا «آتش بهرام» است. بهرام به ویژه محبوب سربازان بود و شاید این سربازان بودند که آیین نیایش او را به سرزمین های دور مانند روم شرقی و ارمنستان بردند.
ایزدبهرام تجلی ایندرا خدای کهن هندوآریایی‌های باستانی و دوره ودایی مربوط به پیش از جدایی شاخه های آریایی از یکدیگر است. ما در دوره زرتشتی ایندرا دیگر نه به عنوان ایزد بلكه بصورت دیوی قدرتمند که در برابر اردیبهشت امشاسپند قرار می‌گیرد ظاهر می شود و سرکش و ضد نظم و ترتيب است. ولی تمام خصوصیات مثبت او به عنوان جنگاوری شجاع و پیروز در ایزدبهرام ظاهر می‌گردد.
در گاهشمار باستانی ایران روز بیستم هر ماه «بهرام روز» و روز سه شنبه هر هفته «بهرام شید» نامیده می شود. بهرام (مارس-مریخ) همچنین ستاره ای از ستارگان هفتگانه و نماد جنگ و خونریزی است . جایگاه بهرام را آسمان پنجم دانسته  و اقلیم سوم را به او نسبت داده اند.

مطالب مرتبط با ایزدبهرام:

آناهیتا

تیشتر

امشاسپندان